درباره سیاست اجتماعی
داکترآرین داکترآرین

پیوسته به گذشته

 

درمبحث گذشته واژه"اجتماعی"رابه بررسی گرفتیم و مفهوم وریشه آنرا بصورت علمی مورد تحلیل و تجزیه قرار دادیم، دراین بحث به تاریخ و سیرتکامل  "اندیشه اجتماعی" پرداخته میشود.

وقتی به تاریخ بشر مراجعه می کنیم، تاریخ اندیشه اجتماعی هنوزهم گسسته و ناروشن، ناقص و گاه گاهی مبهم است، پژوهش در باره پیدایش و تکامل تاریخی اندیشه اجتماعی، بررسی سیرعینی تفکر انسان و جامعه از ایستایی تا پویایی میباشد یا به بیان دیگر تاریخ اندیشه اجتماعی در واقع تاریخ انسان است که از کتم طبیعت بیرون امده و طبیعت گهواره پرورش اندیشه و خرد انسان میباشد. اندیشه اجتماعی همواره به مثابه یک شاخه اصلی و محوری زنده گی انسانها از اجتماعات ساده تا اجتماعات متحول از زمانه های "نانویسا" تا "نویسا" پیوسته سیر فرازنده و اعتلائی خویشرا طی نموده و این نعمت بزرگ اندیشیدن تنها به انسانها ارزانی شده و انسانها است که این امانت را تکامل داده واز نسلی به نسلی میسپارند.

دانشمندان علوم اجتماعی کرنفورث، فیشر و تامسون در کتابی " زبان، تفکر و شناخت در روند تکامل اجتماعی"درصفحه٦٣ مینویسند: "اندیشه در مسیر فعالیت اجتماعی انسان، توسط مغز تکوین میآبد و پیوند های بشر را با یکدیگر وبا جهان بیرون و شرایط واقعی هستی منعکس میسازد."١ و متذکر میشوند که : "بشر مفاهیم و نظریات کلی در باره جهان و زنده گی اجتماعی خود پدید میآورد، چنین اندیشه های در کلمات و استفاده از کلمات به عنوان فرآورده مناسبات فعال بشر با طبیعت بیرون و با یکدیگر شکل میگیرد و هم آمیزی اجتماعی را که مبنای این مناسبات قرار گرفته تکامل می بخشد"۲ انسانها در مسیر این تکامل راه خون آلود و خارآگین را پیموده و با شکیب و رنج خشک سالی، قعطی، زلزله، بی آبی، گرمای سوزان و بیابانهای یخبندان را متحمل شده اند، که مجموعه همین عوامل بیرونی باعث پیدایش اولین و ابتدائی ترین اشکال اندیشه ها و تصورات مانند سحر، جادو، کیش ها، ارواح و توتم ها گردیده است مزید برآن مناسبات فعال بشر با طبیعت بیرون وبا یکدیگر که در شکل گیری اندیشه اجتماعی نقش اساسی را داشته است عوامل اجتماعی دیگر مانند کار، ساختن افزار و مسکن، افروختن مصنوعی آتش، اختراع زبان اگرچه ابتدائی بود، اصوات، علامات، مهاجرتها، جهانگردی و در آمیزی طایفه ها و خانواده ها، جنگ و اسارت میباشد. به این ترتیب آشکار میگردد که اندیشه اجتماعی در زمانه های بسیار قدیم نظر به ضرورت عملی انسانها شکل گرفته که آنها در آن زمان احتیاج داشتند، اگر از زمانه های باورها و عقاید ابتدائی بگذریم با رشد و توسعه جامعه و فرآوردهای اجتماعی و فعالیتهای بشری اندیشه های علمی و فلسفی نخستین بار در یونان قدیم، چین ، هند و آریانای باستان که هسته های قابل توجهی از عشق به انسان، برابری و عدالت اجتماعی در آنها انعکاس یافته بود پدید آمدند بطور مثال در یونان افلاطون جامعه آرمانی خود را بمثابه یک دولت کامل و اخلاقی طرح کرد٣، سقراط با انتقاد ازسنتهای کهنه، جدایی دین از دولت راخواستارشد٤، ارسطو موسس و مبتکر علم سیاست بشمار میرود۵، در هند مذاهب برهمانی و بودائی با طرح و اصول قواعد اجتماعی مساوات بین افراد را تبلیغ وترویج می نمودند٦ و در چین از طرف اندیشمندان چون کنفوسیوس و مانشیوس نظریاتی که کاملا بر عدالت و مهربانی و مخالفت با استبداد و خودسری و فساد و لجام گسیختگی پادشاهان بود ارائه گردید٧ و آریانای باستان از دوران سرود های "ویدی" تابه عصر "اوستائی" جایگاهی اندیشه های اجتماعی وانسانی است، احمد علی کهزاد در کتاب " تاریخ افغانستان" ص،ص٣۵-٣٦ در باره سرود های ویدی مینویسد "گوینده گان این سرود یا "ریشی های" فرزانه و دانا کسانی بودند که برهمه دانستنی های متداوله وقت معرفت داشتند ... ریشی ها به حیث دانایان قوم و متفکرین جامعه در حیات اجتماعی آریائی و زنده نگهداشتن عنعنات و تقویه قوای روحی و اتحاد قومی و رهنمائی مردم به مدارج عالی اخلاق رول مهم و بزرگی بازی کردند ... سرود جذاب میساختند و افکار روشن در دماغ توده مردم تولید میکردند."٨ اگرچه این نظریات در آن زمان از چار چوب جوامع کوچک خود شان فراتر نمیرفت و دارای خصوصیات و مضمون همان دوران بود اما در هرصورت آن میتوان به مثابه اساسات اندیشه اجتماعی از آن یاد کرد.

باید متذکرشوم که در طول تاریخ جوامع بشری اندیشه های اجتماعی در جهان گوناگون است و نظرگاه نگارنده تنها همان بخش از اندیشه اجتماعی است که به سیاست و رفاه اجتماعی بستگی دارد.

در قرون وسطی اندیشه اجتماعی تحت کنترول و نظارت و تأثیر آموزش رسمی کلیسا قرار میگیرد، این آموزش معتقد بود که همه چیز از پیش مقدر شده و انسان قادر نیست تغییر در زنده گی اجتماعی ایجاد کند نظریات اندیشمندان را در مورد علوم طبیعی و علوم اجتماعی مردود میشمارند و همه چیز به قضا و قدر مربوط و محدود میگردد دانشمندان را خوار شمرده و عقل و خرد را شیطانی معرفی میکنند  دو مکتب تاریک اندیش بنیادگرایی یکی بنام تطبیق " ناب دین" و دیگری زیر بیرق " نهضت اصلاح کلیسا" خرافاتی تر از یک دیگر عمل مینمودند، لوتر، یکی از طرفداران این نهضت مینویسد: "هیچ مسیحی نمیتواند به مخالفت فرمانروای خود – خوب یا بد – برخیزد، بلکه به هرگونه بیدادگری تن درمیدهد ... خدای متعال حکام مارا دیوانه گردانیده است اما به ما فرمان داده است که فرمان ایشان ببریم و هرکس که مقاومت ورزد، لعن خواهد شد."٩ به قول بارنز و بکر، تنها خدمت آئین نهضت اصلاح "به تجدد و علم این بود که برضد استبداد کلیسا برخواست و پرده های فریب و ریای مدعیان دین را بالا زد"١٠ همچنان اوگوستین، توماس آکیوناس و دیگران نظریات متعدد در دفاع از بنیادگرایان و فرمانروایان وابسته به آن اظهار نمودند اما این نظریات نتوانست عصیان و اعتراض مردمی را که از آن رنج میبردند و از شدت ظلم و ستم اجتماعی و خود کامگی دولت کلیسائی و کلیسای دولتی به تنگ آمده بودند خاموش کند به این ترتیب نظریات نوین مبنی برجدایی دین ازدولت، وتحقق دموکراسی و عدالت اجتماعی در چار چوب یک تغییر بنیادی از مذهب بسود محرومان و ستم دیده گان جامعه مطرح گردید، که اندیشه های نوین پرچمدار مبارزات و راه گشای توده های محروم دهقانان و بی چیزان شهری علیه حاکمیت ظالمانه ای زورمندان، زرسالاران، فساد پیشه گان ونهاد های بنیادگرای مدافع آنان گردید این نظریات میان سالهای ١۵٠٠- ١٩٠٠ به اوج خود رسید نظریه "میثاق اجتماعی" توسط انیس سلویوس تنظیم گردید١١ و بواسطه هوکر، آلتیسوس، هابس، یوفیندورف، اسپینوزا، سیدنی، کانت، لاک، فیخته و روسو بسط و توسعه داده شد١۲ این نظریه معتقدات کهن را درهم شکست و مردم را برای یک تغییر بنیادی نو آماده ساخت.

همزمان با نظریه "میثاق اجتماعی" که خواهان تحقق دموکراسی درجامعه بوژوازی و رشد سرمایه داری بود، نظریات جامعه آرمانی توسط توماس مور طرح گردید و بواسطه سوسیالیستان تخیلی  بیکن، کامپانلا، بابوف، گیرتسن، چرنیشیفسکی، سین سیمون، فوریه و اوئن بمثابه تیوری اجتماعی که فراه رسیدن مرحله جدیدی را در تاریخ علوم اجتماعی نوید میداد بسط داده شد١٣ که بعدها مارکس و انگلس به اساس آن تیوری سوسیالیزم علمی را بنیان گذاری نمودند١٤.

جان لاک و روسو به اتکأ به نظریه میثاق اجتماعی گفتند: "قدرت دولت ازآن مردم است وبنابراین پادشاه که به استبداد و بیداد گراید وبه حقوق طبیعی مردم تجاوز کند، از میثاق نخستین سرباز زده و سزاوار خلع و طرد است"١۵ به این ترتیب تحت تاثیرنظریه "میثاق اجتماعی" بصورت مجوز و موحد انقلابات قرن های هفده هم و هژده هم انگلیس، امریکا و فرانسه صورت گرفت از طرف دیگر مارکس و انگلس سوسیالیزم نام نظام اجتماعی را نهادند که در نتیجه سرنگونی سرمایداری و ریشه کن ساختن مالکیت خصوصی بر وسایل تولید توسط طبقه کارگر وبا شرکت دیگر زحمتکشان پدید میآید، که این نظام اولین بار با پیروزی "انقلاب اکتوبر" تحقق یافت و لنین نخستین معمارجامعه سوسیالیسی بود١٦.

از آنچه گفته شد چنین نتیجه گیری میگردد: تلاش بخاطر بهتر زیستن و ریسدن به عدالت اجتماعی برای بشریت طی قرون و اعصار مطرح بوده است از بین بردن شرایط ظالمانه و ایجاد زنده گی سعادتمند و فارغ از ستم آرمان دیرینه انسانها در سرتاسر تاریخ جامعه بوده که در اندیشه های اجتماعی تبلور یافته است،درگذشته ها گروپها وسازمانهای جداگانه ازمنافع مردم وعدالت اجتماعی بطورپراگنده دفاع مینمودند درعصرحاضر با به وجود آمدن احزاب بوژوازی و سوسیالیستی، دیموکرات و سوسیال دیموکرات، کمونیستی وکارگری، آیدیای انسانی عدالت ورفاه اجتماعی دربرنامه های آنان جایگاه برجسته داشته وهرکدام آرزو دارند تا به شیوه های مورد نظرخودشان و به استفاده ازتیوری های که بیشتربه واقعی بودن و عملی بودن آن ایمان دارند به پیاده نمودن اهداف خویش درعرصه اجتماعی جد و جهد نمایند وهمواره بخاطر بسط وتکامل آن می کوشند، همین لحظه که مصروف نوشتن این سطورهستم احزاب و  مبارزان راه عدالت وپویندگان ترقی و دیموکراسی درکشورهای عربی وافریقایی دوش به دوش روانه میدانهای نبرد اجتماعی شده اند با مظاهرات وتظاهرات صلح آمیزشان خواستارتغییرسیستم های کهنه وفرسوده قرون وسطی میباشند و درخاک پاکستان یکی ازبنیادگرا ترین چهره های قرن بیستم وبیست ویکم "اسامه"سرنگون شده است که درسی سال اخیرگاهی به همدستی مجاهدین!!! درویرانی افغانستان قتل و کشتار بی گناهان زیرنام جهاد!!! و زمانی هم درهمکاری با بنیادگرایان طالب زیرنام"اسلام ناب" افغانستان را به یکی ازبدبخت ترین کشور ها درروی زمین تبدیل کردند و با رایج ساختن قوانینی، اهانتی آشکار به کرامت انسانی نموده وضد هرگونه آزادی های فردی و اجتماعی وارزشهای اخلاقی و معنوی برخواستند"اسامه" یکی ازسرسخت ترین دشمنان اندیشه اجتماعی، ترقی و پیشرفت بود وبه همین دلیل درسال ١٩٩٧جنگ مذهبی را علیه پیشرفته ترین کشورجهان اعلان نمود که این جنگ درحادثه تکاندهنده یازدهم سپتامبربه اوج خود رسید که ده سال بعد ازآن حادثه تروریستی، عدالت پیروزشد و حقیقت خود را ثابت کرد.

سخن کوتاه اینکه: بنظر نگارنده اساسی ترین مسله این است که ما طرفداراستفاده ازتجارب و اندیشه های اجتماعی کشورهای متمدن وپیشرفته ای جهان باشیم و تمام کوشش خودرا برای دسترسی به این اندیشه ها بخرچ داده و بر مبنا و درآمیختن آن با اندیشه های ملی خویش زمینه های رفاه و سعادت میهن و مردم خود را آماده سازیم، تجارب غنی سرزمین ما درطول تاریخ نمایانگراین واقعیت است که مردم آریانا، خراسان ، افغانستان همیشه مظهرآمیزش اندیشه ها بوده و همواره آماده پذیرش افکار و تفکر نوین اجتماعی اند.

 

 حالاکه تصوری از اندیشه اجتماعی بمثابه مجموعه از نظریات درحال تکامل وحرکت وتغییرداریم، میپردازیم به سوال دوم نوشته ما ./

 

باقی دارد

 

١- موریس کونفورث، ارنست فیشر، جورج تامسون، زبان، تفکر و شناخت در روند تکامل اجتماعی، ص ٦٣، موسسه نشراتی حزب دموکراتیک خلق افغانستان، کابل ١٣٦٤

۲- درهمین کتاب ص ۵٤

٣- بارنز و بکر،  تاریخ اندیشه اجتماعی، جلد اول ص ۲۲٨ ترجمه واقتباس:علی اصغرمجیدی، موسسه انتشارات امیرکبیر، تهران١٣٨۴

٤- ا.ف.پلیچیف،دایره المعارف فلسفی،به زبان روسی، ماسکو ١٩٨٣ص ٦۲٣

۵- درهمین کتاب ص ٣

٦- دایره المعارف زرین، بخش تاریخ فلسفه و فلاسفه ص ٧٤٦  نشرات دولت شاهی ایران (به نسبت فرسوده شدن بعضی از ورقهای آن سال چاپ و مولف آن ذکر نگردید)

٧- درهمین کتاب ص ٧٤٧

٨- احمدعلی کهزاد تاریخ افغانستان جلد اول، دوم وسوم ص ٣۵ ناشر:بنگاه انتشارات میوند سال ١٣٨٤

٩- بارنز و بکر،  تاریخ اندیشه اجتماعی، جلد اول ص ص ٣٦٩  ترجمه واقتباس:علی اصغرمجیدی، موسسه انتشارات امیرکبیر، تهران ١٣٨٤

١٠- درهمین کتاب ص ٣٧٠

١١- درهمین کتاب ص ٣٧٤

١۲- درهمین کتاب ص ٤١٨

١٣- ا.ف.پلیچیف،دایره المعارف فلسفی،به زبان روسی، ماسکو ١٩٨٣ص ٣٨٦

١٤- درهمین کتاب ص ص ص ٦۲٩،٦٣٠و٦٣١

١۵- بارنز و بکر،  تاریخ اندیشه اجتماعی، جلد اول ص ۴١٩  ترجمه واقتباس:علی اصغرمجیدی، موسسه انتشارات امیرکبیر، تهران ١٣٨٤

١٦- ای. یورکوویتس، فلسفه ماتریالیزم دیالکتیک،ص ٤٠٧و٤٠٨ اداره نشراتی پروگرس، مسکو١٩٨٦


May 3rd, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي